در شركت تعاوني هيأت مديره ، پس از مجمع عمومي  مرجع اتخاذ تصميم محسوب مي شود . و  مدير عامل سرپرستي امور اجرايي شركت را از سوي  هيأت مديره عهده دار است.

هيأت مديره تعاوني با عنايت به ماده (49) قانون بخش تعاوني و ماده (38) اساسنامه تعاوني، مكلف است بلافاصله بعد از انتخاب،‌ براي مديريت عمليات شركت تعاوني و اجراي تصميمات مجامع عمومي عادي و فوق العاده فرد واجد شرايطي را از بين اعضاي تعاوني و يا از خارج اعضاي تعاوني براي مدت دو سال انتخاب كند، تا زير نظر هيأت مديره انجام وظيفه نمايد.

وظايف و اختيارات و حقوق و مزاياي مدير عامل طبق آيين نامه اي خواهد بود كه بنا به پيشنهاد هيأت مديره به تصويب مجمع عمومي عادي خواهد رسيد.

با توجه به مراتب فوق، مدير عامل به عنون رئيس دستگاه اجرايي با كمك كادر اداري -  مالي ، مسئول انجام فعاليتهاي روزانه و كليه اقداماتي  است كه شركت تعاوني در زمينه امور اقتصادي خويش با آن سروكار دارد.

مديرعامل لازم است همواره با هيأت مديره و دستگاه اجرايي شركت تعاوني در تماس و مشورت  با شد، و پس ازتعيين خط مشي تعاوني ، مديرعامل بايد پيوسته درباره جريان امور و مشكلاتي كه با آنها مواجه است و همچنين مخارج يا ضررهاي پيش بيني نشده با هيأت مديره در تماس باشد. مدير عامل موظف است در صورتي كه از اجراي تصميمات هيأت مديره نتايج مطلوبي حاصل نگرديد، موجب تجديد نظر در روشها و تصميمات بعدي آنان گردد. مدير عامل مي تواند رأساً در مورد نقايص كار و اهمال كاركناني كه زير نظرش كار مي كنند اتخاذ تصميم نمايد. ليكن در مورد اعمال بي رويه و سهل انگاريهاي عمدي كه موجب زيان وخسارت براي شركت مي شود و به بررسي دقيق تري نياز   مي باشد، بايد موارد با هيأت مديره در جلسات مربوط در ميان گذاشته شود تا اتخاذ تصميم بعمل آيد.

بدين جهت وجود يك مدير عامل آشنا به قوانين و مقررات شركت براي هيأت مديره و تعاوني مؤثر و با ارزش و مي تواند موجب اخذ تدابير و تصميمات جدي در كارهاي تعاوني باشند. مضافاً اينكه اگر در تعاوني اعضاي هيأت مديره از تفاهم و لياقت و كارداني برخوردار باشند و در اتخاذ تصميمات مفيدو مؤثر ، قدرت و ابتكار از خود نشان دهند . در اين صورت  پشتيباني مستحكمي بوجود خواهد آمد كه براي پشتگرمي و حفظ مديريت  مديرعامل و هيأت مديره بسيار با ارزش است.

لازم به تذكر است كه با توجه به لزوم روابط صميمانه اي كه ميان هيأت مديره و مديرعامل، بايد وجود داشته باشد. هيأت مديره نبايد در جريان كارهاي روزانه و جاري تعاوني دخالت مستقيم نمايد و به ويژه در غياب مديرعامل در صدد دستور به كارمندان تعاوني و يا خواستن گزارش از آنان برآيد.

همچنين هيأت مديره بايد به مديرعامل كه به رئيس دستگاه اجرايي او محسوب مي شود اين اعتماد را داشته باشد كه از آزادي و اختيارات محوله براي تحصيل قدرت شخصي بلكه براي توسعه و موفقيت تعاوني استفاده مي‌كند.

مديرعامل شركت بايد به اندازه كافي اختيارات داشته باشد، تا بتواند در چارچوب همان اختيارات تصميماتي را كه براي انجام مسئوليتهايش ضروري است اتخاذ و به مرحله اجراء درآورد و بايد بداند كه مسئول و جوابگوي نتايج ناشي از تصميماتي است كه اتخاذ نموده است.